نینی مایند

ارائه خدمات روانشناسی

نینی مایند

ارائه خدمات روانشناسی

دخالت والدین در دعوای بچه ها

با دعوای بچه ها چه کنیم؟ دخالت والدین در دعوای بچه ها یکی از دوراهی‌های جدی برای بسیاری از والدین است. خیلی از پدر و مادرها می‌خواهند بدانند که بالاخره باید در دعوای بچه‌ها دخالت کنند یا نه؟ بعضی از آن‌ها نگران این هستند که اگر دخالت نکنند دعوا شدت بگیرد؛ و مشکل جدی برای یکی از بچه‌ها پیش بیاید. درعین‌حال دخالت کردن هم مشکلات خودش را به همراه دارد. به همین خاطر می‌توان گفت دعوای بچه‌ها برای والدین تبدیل به کابوسی می‌شود که راهی برای رهایی از آن پیدا نمی‌کنند. مشکل زمانی پیچیده‌تر می‌شود که دعوا بین فرزند شما و دختر یا پسر یکی از اقوام و دوستان اتفاق افتاده باشد. در این شرایط رودربایستی و تعارفات معمول هم به همه آن چالش‌هایی که راجع به دعوای بچه‌ها داشتیم اضافه می‌شود.

واقعیت این است که شما هرگز نباید در دعوای بین بچه‌ها دخالت کنید. دخالت شما می‌تواند مشکلات بسیاری ایجاد کند که در ادامه راجع به آن‌ها صحبت خواهیم کرد. بهترین راهکار این است که به‌صورت غیرمستقیم دعوای میان کودکان را مدیریت کنید. بااین‌حال اگر احساس می‌کنید خشم در فرزند شما بیش‌ازحد عادی آن است یا اگر احساس می‌کنید فرزندتان حتی در حد معمول توانایی دفاع کردن از خودش را ندارد شاید بهتر باشد راجع به این شرایط مشاوره کودک بگیرید.

منبع: دخالت والدین در دعوای بچه ها

چرا نباید در دعوای بچه ها دخالت کنیم؟

روانشناسان معتقدند که والدین هرگز نباید به‌صورت مستقیم وارد دعوای بین بچه ها بشوند. ورود مستقیم شما به دعوای کودکان می‌تواند پیامدهای منفی بسیاری به همراه داشته باشد. ازجمله آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

احساس جانب‌داری به خاطر دخالت والدین در دعوای بچه ها

اولین پیامد منفی دخالت شما در دعوای بچه ها این است که یکی از آن‌ها احساس می‌کند شما طرف کودک دیگر را می‌گیرید. همین موضوع ساده می‌تواند در ذهن یک کودک معناهای بسیاری پیدا کند. برای مثال ممکن است او احساس کند شما فرزند دیگرتان را بیشتر دوست دارید. یا احساس کند شما او را دوست ندارید؛ احساسات و خواسته‌هایش برایتان اهمیتی ندارد و … .

اوضاع زمانی بدتر می‌شود که یکی از کودکان چون از دیگری بزرگ‌تر/کوچک‌تر است یا به هر دلیل دیگری همیشه مجبور باشد کوتاه بیاید و همیشه ببیند که شما طرف فرزند دیگر را می‌گیرید. این کار شما علاوه بر اینکه به رابطه بین کودکان آسیب می‌زند ارتباط آن‌ها را با شما هم خراب می‌کند و باعث می‌شود افکار منفی بسیاری راجع به جایگاه‌شان در خانواده در ذهن آن‌ها شکل بگیرد.

بیشتر بخوانید: خستگی های بچه داری

دخالت والدین در دعوای بچه ها و ناتوانی در حل مسئله

دعوا و اختلاف با دیگر کودکان مسئله‌ای است که برای فرزند شما پیش آمده است، پس لطفاً سعی نکنید این مسئله را به‌جای فرزندتان حل کنید. درواقع یکی از نکاتی که او باید در محیط اجتماع یاد بگیرد همین است. کودکان در بازی‌ها و ارتباطی که با دیگر بچه‌ها دارند یاد می‌گیرند که چطور خواسته‌های‌شان را بیان کنند یا چطور از خود و نظرات‌شان دفاع کنند. اگر شما هر بار در بحث‌های آن‌ها دخالت کنید فرصت این یادگیری و حل مسئله را از آن‌ها دریغ کرده‌اید. این موضوع باعث می‌شود فرزندتان در جامعه و در موقعیت‌های بزرگ‌تر هم نتواند از حقوق خود دفاع کند.

مشکلات روحی ناشی از دخالت والدین در دعوای بچه ها

وقتی شما فرزندان‌تان را به خاطر بحث و اختلافی که بین‌شان وجود داشته تنبیه می‌کنید یعنی تمام پیامدهای منفی تنبیه کردن را هم برای فرزندتان می‌خرید. تنبیه کردن علاوه بر اینکه باعث مشکلات روحی بسیاری می‌شود چیزی هم به فرزندتان یاد نمی‌دهد. درواقع آن‌ها با تنبیه متوجه نمی‌شوند که کجای کارشان ایراد داشته است و به‌جای آن باید چه کار کنند. به همین خاطر است که روانشناسان معتقدند تنبیه هرگز نمی‌تواند راهکار تربیتی خوبی برای کودک شما باشد.

با حذف دخالت والدین در دعوای بچه ها پس چه باید کرد؟

اگر قرار باشد در دعوای بین بچه‌ها دخالت نکنیم پس چطور باید این دعواها تمام شوند؟ سؤال اصلی هنوز هم سرجای خودش وجود دارد؛ بالاخره با دعوای بچه‌ها چه کنیم؟ اگر می‌خواهید فرزند شما از هر بحث چیزی یاد بگیرد و دیگر درگیر دعواهای بین بچه‌ها نباشید به این نکات دقت داشته باشید. برای آشنایی با راه های جلوگیری از دعوای بین بچه ها کلیک کنید.

1- الگوی خوبی برای آن‌ها باشید

بچه‌ها بیش‌تر از اینکه از حرف‌های شما یاد بگیرند به رفتارتان نگاه می‌کنند. پس اگر می‌خواهید چیزی را به آن‌ها یاد بدهید اول آن را در رفتار خودتان ایجاد کنید. برای مثال سعی کنید هرگز با دیگران دعوا نکنید. زمانی که احساس می‌کنید عصبانی هستید از طرف مقابل بخواهید که زمان دیگری راجع به این موضوع صحبت کنید. یا همیشه حرف زدن منطقی و حل کردن مسائل را جایگزین دعوا و اختلاف کنید. وقتی فرزندتان این رفتارها را در شما می‌بیند یاد خواهد گرفت که او هم با دیگران به همین شکل برخورد کند.

2- احساس همدلی را به فرزندتان آموزش دهید

یکی از دلایل اختلاف و دعوا این است که هرکسی می‌خواهد حرف خودش را بزند و ما کمتر به حرف و خواسته طرف مقابل اهمیت می‌دهیم. اگر می‌خواهید اختلاف و دعوای فرزندتان با دیگران را کم کنید یکی از راهکارها این است که همدلی را به او آموزش دهید. بهترین راه برای این کار استفاده از بازی و قصه است. از این راه فرزند شما یاد می‌گیرد که خود را در موقعیت‌های مختلف و به‌جای شخصیت‌ها قرار بدهد. وقتی این کار را یاد گرفت طبیعتاً در موقعیت‌های مختلف نیز می‌تواند احساسات طرف مقابلش را درک کند؛ و کمتر وارد بحث و مشاجره خواهد شد.

3- مذاکره و صحبت کردن را به آن‌ها آموزش دهید

در یک فرصت مناسب روش‌های صحبت کردن صحیح را به فرزندتان آموزش دهید. به او یاد بدهید که می‌تواند خواسته‌های خود را از این راه و بدون ناراحت کردن دیگران به دست بیاورد. در واقع طی یک مذاکره به حرف‌های طرف مقابل هم گوش دهد و منافع هر دو حفظ شود. برای مقابله با سایر سختی های بچه داری کلیک کنید.

چه زمانی از یک مشاور کمک بگیریم؟

الف: خشونت بیش‌ازحد کودک

اگر احساس می‌کنید به‌طورکلی خشونت بخشی از شخصیت فرزند شما است؛ تقریباً همیشه به دیگران پرخاش می‌کند و نشانه‌های دیگری از تمایل به خشونت مثل فیلم‌ها و بازی‌های خشن را هم در او می‌بینید بهتر است برای کنترل این شرایط از مشاور کمک بگیرید.

ب: بلد نبودن روابط اجتماعی

گاهی اوقات خشونت کودکان به این خاطر است که آن‌ها توانایی‌های برقراری رابطه اجتماعی را ندارند. برای مثال فرزند شما توانایی صبر کردن برای رسیدن به نوبتش را ندارد؛ نمی‌تواند خواسته‌های خود را به دوستانش بگوید؛ و یا می‌خواهد همه به حرف‌های او گوش کنند؛ و به همین خاطر است که با دوستانش درگیر می‌شود. در این شرایط هم بهتر است با یک روانشناس کودک مشورت کنید. آن‌ها می‌توانند با آموزش مهارت‌های صحیح به فرزند شما از این مشکلات جلوگیری کنند.

ج: سبک فرزند پروری

اگر احساس می‌کنید در تربیت فرزند خود دچار مشکل هستید و نمی‌دانید در هر شرایط باید چطور واکنش نشان بدهید هم بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید. مشاورین با بررسی سبک شخصیتی شما و فرزندتان و همین‌طور با استفاده از تخصص و تجربه‌ای که دارند به شما کمک می‌کنند بهترین راه را برای تربیت فرزندتان انتخاب کنید. برای آشنایی با تمامی آنچه که مربوط به آموزش پدر و مادر است، کلیک کنید.


برای دریافت مشاوره در زمینه نوزاد و کودک می‌توانید در هر ساعت از روز برای مشاوره تلفنی کودک از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان کلینیک تخصصی نی نی مایند تماس حاصل نمایید.


سؤالات متداول

چرا نباید در دعوای بین فرزندانم دخالت کنم؟

این کار شما توانایی حل مسئله را در آن‌ها از بین می‌برد. به‌علاوه ممکن است یکی از فرزندان‌تان احساس کند شما در حال جانب‌داری از دیگری هستید.

چه زمانی برای دعوای بین فرزندانم به مشاور مراجعه کنم؟

اگر این دعواها زیاد تکرار می‌شود؛ و یا شدت بسیاری دارد تا جایی که فرزندان شما به هم آسیب می‌زنند؛ یا درصورتی‌که می‌خواهید نکاتی راجع به فرزندپروری در این شرایط را یاد بگیرید می‌توانید از مشاور کمک بگیرید.

منبع: دخالت والدین در دعوای بچه ها

بی انگیزگی در کودکان

بی انگیزگی در کودکان یکی از نشانه های خطری است که والدین باید به آن توجه ویژه کنند. وقتی کودک از درون احساس هیجان و اشتیاق خود را برای انجام کارهای مختلف از جمله بازی و انجام تکالیف درسی از دست می‌دهد می‌توان حالت بی انگیزگی را به او اطلاق نمود. بی انگیزگی در کودکان زمانی تشخیص داده می‌شود که آن‌ها در برابر محرک های بیرونی، مانند یک تکه مجسمه سرد و خاموش یکجا می‌نشینند و علاقه‌ای به فعالیت ندارند. علل بروز بی انگیزگی در کودکان بسیار متنوع بوده و عوامل متعددی اعم از خانواده، مدرسه و غیره را در برمی‌گیرد. اگر کودک شما نیز دچار بی انگیزگی شده و نمی‌دانید چگونه و از چه طریقی به او کمک کنید، در ادامه مقاله با ما همراه باشید و یا برای دریافت مشاوره کودک کلیک کنید.

منیع: بی انگیزگی در کودکان

بی انگیزگی در کودکان

ما آدم بزرگ ها به دلایل مختلفی ممکن است دچار یاس و بی انگیزگی شویم، اما کودکی دوره ای نیست که بی انگیزگی برای آن طبیعی باشد. کودکان سرشار از انرژی و کنجکاوی هستند و اگر تجربه بودن با کودکی را داشته باشید می‌دانید که او انگار کل روز کار دارد و شما اگر بخواهید پا به پای او راه بروید حتما از او عقب خواهید ماند. پس بی انگیزگی کودک خود را نادیده نگیرید و حتما در صورت دیدن نشانه های آن با متخصص کودک و نوجوان صحبت نمایید. برای آشنای بیشتر با روانشناسی کودک کلیک کنید.

نشانه های بی انگیزگی در کودکان

نشانه های زیر از عوامل بی انگیزگی کودکان محسوب می‌شود که توجه به آن‌ها می‌تواند در درمان کودکان بی انگیزه موثر باشد. شما با توجه به این نشانه ها باید اقدامات لازم را با مشورت یک متخصص کودک انجام دهید.

عدم انجام تکالیف مدرسه

بی انگیزگی کودکان ممکن است در زمینه های مختلف و با نشانه های متفاوت بروز کند، اما مهم‌ترین موقعیت‌های که کودکان بی انگیزگی خود را در سطح وسیع‌تری نشان می‌دهند، مربوط به انجام تکالیف مدرسه است. معمولا مربیان و معلمان کودک وقتی می‌بینند دانش آموز به طور مداوم تکالیف خود را انجام نمی‌دهند یا نصفه و نیمه انجام داده‌اند، متوجه بی انگیزگی آن‌ها می‌شوند.

کودکان ممکن است ندانند برای چه درس می‌خوانند و درس خواندن قرار است آن‌ها را به کجا برساند. به همین دلیل نسبت به انجام تکالیف درسی احساس اشتیاق و علاقه ندارند. صحبت کردن معلمان درباره آینده و اینکه کودکان به واسطه تحصیل می‌توانند به چه جایگاه‌هایی برسند، قطعا مانند جرقه‌ای خواهد بود که در وجود کودکان شعله می‌کشد و آن‌ها را به سمت هدف گذاری سوق می‌دهد.

بی انگیزگی در کودکان ناشی از افسردگی

علاقه نداشتن به انجام تکالیف درسی، ورزش و تحرک های بدنی، کناره گیری از جمع دوستان نشانه هایی هستند که زنگ خطر را به صدا در می‌آورند. وقتی کودکان نسبت به حضور در جمع دوستان و آشنایان بی میل گردند و ترجیح بدهند ساعت‌ها تنها و بدون فعالیت فیزیکی در یک گوشه بنشینند یا اینکه مانند گذشته از انجام برخی بازی‌ها لذت نبرند، مشخص می‌شود که محرک‌هایی که قبلا مورد علاقه‌اش بوده اند، اکنون کم رنگ‎‌تر شده‌اند.

تشدید این حالت در کودکان ممکن است تا جایی پیش رود که آن‌ها دوره‌ای از افسردگی را تجربه نمایند و حتی برای انجام فعالیت‌های ساده و پیش پا افتاده نیز احساس هیجان نداشته باشند. برای آشنایی بیشتر با نشانه های افسردگی در کودکان کلیک کنید.

کاهلی در انجام وظایف

وقتی احساس می‌کنید کودک تان چند مدتی است که از لحاظ رفتاری تغییر کرده است و وقتی به او مسئولیتی میسپارید یا وظیفه‌ای محول می‌کنید، آن را بدرستی انجام نمی‌دهد یا با اکراه آن را می‌پذیرد، باید نسبت به سلامت روان او توجه بیشتری نشان دهید. چرا که ممکن است انگیزه کودک برای انجام وظایف خود در منزل کاهش پیدا کرده باشد و با حالت هایی چون بهانه گرفتن و ریخت و پاش اتاق، آن را بروز نشان دهد.

علل بی انگیزگی در کودکان

بی انگیزگی در کودکان دلایل متعددی دارد که می‌توان به موارد زیر به عنوان مهم‌ترین دلایل بی انگیزگی در کودکان اشاره کرد.

توقعات نابجای والدین

گاهی اوقات پدر و مادر به دلیل کمال گرایی یا به علت اینکه خودشان نتوانسته‌اند به جایگاه دلخواه برسند، از کودک خود انتظارات بیش از اندازه‌ای دارند و می‌خواهند او را در موقعیتی که خود آرزو داشته‌اند ببینند. عدم علاقه به موقعیت مدنظر، سطح پایین توانایی و شکست های پی در پی در مسیر رسیدن به هدف تعیین شده ممکن است حالت بی انگیزگی را در کودکان ایجاد کند.

والدین باید بدانند فرزند آن‌ها یک شخصیت کاملا مستقل با آرزوها، امیال، سطح توانایی و استعداد متفاوت هستند که دوست دارند هدف های مورد علاقه خود را دنبال کنند. وقتی هدف به طور تحمیلی برای کودک تعیین شود، کاهش سطح انگیزه دور از انتظار نخواهد بود. برای آشنایی بیشتر با چگونگی شکل گیری کمال گرایی در کودکان کلیک کنید.

مقایسه کودک با دیگری

هریک از انسان ها، آفریده‌ای مستقل با ویژگی‌های منحصر به فرد هستند. تفاوت‌های فردی حتی در بین اعضای یک خانواده و بین خواهر و برادرها هم دیده می‌شود. هر کدام دارای توانایی و استعداد خاصی هستند به همین دلیل مقایسه کردن کودکان با خواهر و برادرهایش و حتی دوستان، رفتاری کاملا غلط می‌باشد. وقتی کودک به این نتیجه برسد که هر کاری هم بکند باز هم، خواهر یا برادرش مورد رضایت پدر و مادر قرار می‌گیرد و وی متهم می‌شود که مانند برادر و خواهرش نیست، علاقه خود را از دست می‌دهد. ترجیح می دهد به جای اینکه حرفای مقایسه‌ای پدر و مادر را بشنود از آنها فاصله بگیرد.

برای آن که بدانید چطور باید با او برخورد کنید حتما مقاله آموزش پدر و مادر را بخوانید.

افزایش استفاده از فضای مجازی

وقتی کودک ساعت ها در فضای مجازی می‌چرخد و از بازی های اینترنتی استفاده می‌کند، قطعا نسبت به انجام سایر تکالیف خود بی رغبت می‌شود. بازی‌های هیجان انگیز کامپیوتری کجا و انجام تکالیف سخت درسی کجا؟ به دلیل اینکه کودک در هنگام بازی های رایانه‌ای انرژی زیادی صرف می‌کند، خسته می‌شود و دیگر توانی برایش باقی نمی‌ماند که به فعالیت‌های روزمره بپردازد.

شکست های مداوم

اگر کودک در مسیر تحقق یک هدف هر چند ساده قدم بردارد و در طی مسیر چندین بار شکست بخورد، علاقه درونی خود را برای به پایان رساندن آن مسیر از دست می‌دهد. شکست‌های پی در پی این ذهنیت را در کودک به وجود می‌آورد که تو استعداد انجام این کار را نداری و یا اینکه از پس آن برنمیایی.

در نتیجه اعتماد به نفس او کاهش می‌یابد و می‍‌پذیرد که فردی بی استعداد و با سطح توانایی پایین است. به طور مثال وقتی در درس ریاضی نمره پایین کسب می‌کند و در امتحانات نیز موفق عمل نمی‌کند به این نتیجه می‌رسد که هرگز موفق نخواهد شد و نسبت به خواندن این درس، علاقه و انگیزه خود را از دست می‌دهد.

راهکارهای تقویت انگیزه در کودکان

  • هیچگاه فرزند خود را با دیگری مقایسه نکنید. قطعا کودک شما نیز دارای توانایی‌های منحصر به فردی است.
  • وقت بیشتری را به بازی کردن با کودکان اختصاص بدهید. به ویژه اگر پدر و مادر شاغل باشند و ساعت‌های طولانی در منزل حضور نداشته باشند.
  • کودک را به گروه‌های دوستانه که هم سن او هستند وارد کنید.
  • در انجام تکالیف درسی که برای کودک سخت و طاقت فرسا می‌باشد، او را راهنمایی کنید.
  • به ویژگی‌های مثبت کودک خود توجه نمایید و درباره آن‌ها با اطرافیان صحبت کنید.
  • به توانایی و استعداد فرزند خود توجه داشته باشید و زمینه‌های پرورش استعدادهایش را فراهم آورید.
  • خواسته‌ها و انتظارات خود را متناسب با توانایی کودک قرار دهید.
  • میزان بازی‌های رایانه‌ای را کاهش داده و از کودک خود بخواهید وقت بیشتری را به فعالیت‌های فیزیکی بپردازد.
  • به کودک خود آزادی انتخاب و عمل بدهید تا اعتماد به نفسش افزایش پیدا کند و احساس مثبتی نسبت به خود داشته باشد.
  • حتما از خدمات مشاور کودک کمک بگیرید.

برای دریافت مشاوره در زمینه کودک می توانید از طریق شماره تلفن 02191002360 با متخصصان کودک در کلینیک تخصصی کودک نی نی مایند صحبت کنید.


سوالات متداول

آیا تشویق کردن کودک با وجود شکست های پی در پی او می تواند تاثیر گذار باشد و به او انگیزه موفقیت بدهد؟

قطعا اگر چندین بار هم شکست بخورد بازهم می تواند ادامه دهد و به موفقیت برسد. تشویق های اطرافیان و تمرکز بر روی استعداد های نهفته کودک او را در این مسیر یاری می دهد.

منیع: بی انگیزگی در کودکان

والدین خودشیفته چه نشانه هایی دارند؟

والدین خودشیفته در کنار سختی که برای زندگی برای فرزندانشان ایجاد می‌کنند، بر شخصیت و باورهای ریشه‌ای آن‌ها نیز تاثیر منفی می‌گذارند. به طوری که حتی این کودکان در بزرگسالی تحت تاثیر تربیتی والدین خودشیفته شان هستند. متاسفانه بسیاری از والدین حتی متوجه رفتارهای مخرب‌شان نیستند و تنها در صورتی که با عوارضی مواجه می‌شوند به متخصصین مراجعه می‌کنند و یا در مدرسه به واسطه معلمان مشکلاتی در رفتار کودک و خانواده او شناسایی می‌شود. در ادامه توضیحاتی درباره نشانه های این والدین آورده‌ایم. برای آشنایی بیشتر با والدین سمی کلیک کنید.

منبع: والدین خودشیفته چه نشانه هایی دارند؟

فرزندان والدین خودشیفته

«بچه‌ها داخل کوچه مشغول بازی و شیطنت هستند. ناگهان یکی داد می‌زند مریم مامانت! مریم زود به گوشه‌ای می‌رود و می‌نشیند. مادران دیگر مادر مریم را به خاطر تربیت خوب و اینکه کودک از او حساب می‌برد بسیار تحسین می‌کنند…»

«مریم و خانواده‌اش می‌خواهند به مهمانی بروند. مادر مریم لباس و کفش او را انتخاب و آماده کرده است. مریم کفشی که مادرش انتخاب کرده را دوست ندارد اما نمی‌تواند به مادرش بگوید.

وقتی به مهمانی می رسند کودکان دیگر هم مریم را بخاطر کفشش مسخره می‌کنند. مادر مریم به او می‌گوید من بهترین لباس‌ها را برایت انتخاب کردم. مادر آن‌ها برایشان این کار را نمی‌کند و آنها بخاطر حسودی تو را مسخره می‌کنند…»

«نمره ریاضی مریم 19.5 شده است. مادر هنگامی که به مدرسه می آید و نمره او را متوجه می شود عصبانی می شود. می گوید این چه نمره ایه؟ فقط مایه آبرو ریزی هستی! امشب خونه نیا با این نمره گرفتنت! و…»

«مریم به سن انتخاب رشته رسیده است. او به خاطر اینکه به شعر و ادبیات علاقه دارد می‌خواهد به رشته انسانی برود. اما مادر و پدرش معتقدند آن‌ها بهتر تشخیص می‌دهند و برای آینده او رشته ریاضی بهتر است.»

«مریم به سن ازدواج رسیده است. مادر مریم می گوید: تو احساسی تصمیم می‌گیری، من بهتر می‌دانم که چه کسی برایت مناسب است!»

این داستان در مراحل بعدی زندگی مریم و همسرداری و تربیت فرزند او نیز ادامه دارد. همگی ما در زندگی با این برخوردها یا مشابه آن‌ها مواجه شده‌ایم. این برخورد در تمام فرهنگ‌ها و زمان‌ها وجود داشته است. البته هر پدر و مادری که به کودکان خود سخت می‌گیرند نارسیسم شمرده نمی‌شوند.

والدین خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟

والدین خودشیفه نمی‌توانند به کسی عشق بورزند، حتی اگر فرزند خودشان باشد. آن‌ها فقط می‌خواهند به اطرافیان القا کنند که من بهترم و به همین علت فرزند من موفقیت‌های بیشتری داشته است.

کنترل گری

والدین خودشیفته به شدت کنترل‌گر هستند. این گونه والدین برای کودک خود حق انتخابی قائل نیستند. همیشه در پی تعریف دیگران از نحوه تربیت خود هستند (همه بازی می‌کنند تو نباید بازی کنی، باید ساکت بشینی یه گوشه!).

در جستجوی آرزوهای خود

در واقع این والدین نیازهای دوره کودکی و نوجوانی را درک نمی‌کنند. ممکن است هر کدام از والدین خودشیفته خود در خانواده‌ای با شرایط اقتصادی و فرهنگی کمتری بزرگ شده باشند. این شرایط مانع رشد و تعامل آنها شده باشد یا نتوانسته باشند آنطور که باید از کودکی و نوجوانی خود بهره ببرند. حالا کودک را موجودی یافته‌اند که باید به آرزوهای نرسیده آنان برسد.

مقایسه کودک با دیگران و زیاده خواهی

مادر خودشیفته دائما از کودک خود مراقبت می‌کند و مدام او را با برترین‌ها مقایسه می‌کند. این والدین دستاوردها و تلاش‌های کودک خود را ناچیز، بی ثمر و ناکافی می‌دانند.

پدر نارسیسم دوست دارد فرزندش دقیقا پا جای پای او بگذارد. به عنوان مثال فرزند باید رشته‌ای را بخواند که او انتخاب کرده، کاری را انجام دهد که او انجام داده و در غیر این صورت پدر او را طرد می‌کند.

انتقال خودشیفتگی به کودک

گروه دیگری از مادر و پدر خودشیفه وجود دارد که با لوس کردن فرزند خود او را کنترل می کنند. این والدین بیش از حد به فرزندشان توجه دارند و خود بزرگ بینی، باهوش بودن و زیبایی را به فرزند خود منتقل می کنند.

محبت با شرط و شروط

احساس عشق به فرزند در فرد خودشیفه با قید و شرط است و این احساس تنها زمانی وجود دارد که شما (فرزند، همسر یا…) کاملا تحت فرمان او باشید.

پدر و مادر خودشیفته فرزندی ناسالم به اجتماع تحویل می‌دهند که خود اجازه تصمیم گیری ندارد. این پدر و مادر با بالاتر رفتن سن و از دست دادن قدرت‌شان مستعد افسردگی هستند. آنچه که باعث نگرانی می‌شود این است که این فرزندان در ازدواج یا موقعیت‌های دیگر جذب افراد خودشیفته می‌شوند. برای جلوگیری از این موضوع مقاله آموزش پدر و مادر را بخوانید.

والدین خودشیفته چه تاثیری روی کودکانشان می گذارند؟

کودکی که با والدین خودشیفته زندگی کند، احساس دیده یا شنیده شدن نمی‌کند. این والدین با کودک خود مانند یک وسیله رفتار می‌کنند نه یک انسان. نکته منفی این است که کودک هیچگاه یاد نمی‌گیرد که احساسات خود را بشناسد و به آن‌ها اعتماد کند. این کودکان با کمبود شدید اعتماد به نفس در زندگی رو به رو هستند.

خودشناسی بسیار پایین

در این خانواده ها کودک به شناخت خود و گسترش طرحواره ای که از خود در ذهنش دارد ترغیب نمی شود. از لحاظ هیجانی، احساس خالی بودن می کند. این کودکان نمی توانند به دیگران اعتماد کنند و در بزرگسالی بیشتر شبیه آنچه پدر و مادر خواسته‌اند خواهد شد نه آنچه خودش می‌خواهد.

نکته غم انگیز این است که این کودک باور می‌کند که هیچ گاه به احساس عشق و توجه نمی‌رسد. او همیشه با خود فکر می‌کند که به اندازه کافی خوب نیست. کودکان پرورش یافته این والدین با مرز گذاشتن در روابط خود مشکل پیدا می‌کنند.

ناتوانی در مراقبت از خود

این کودکان مراقبت سالم از خود را بلد نیستند و بالعکس، به علت وابسته بودن به دیگران در معرض خطر واقع می‌شود. به این معنی که به جای مراقبت از خود، به علت وابستگی، از دیگران مراقبت می‌کند.

پیشنهادی که برای این گونه افراد ارائه می‌شود، مشورت با یک روان شناس یا مشاور است. تا قبل از اینکه فرد جلسات مشاوره را آغاز کند بهتر است که از دستاوردهای خود با خانواده‌اش صحبت نکند تا کمتر در معرض تخریب شخصیت قرار گیرد. همچنین سعی کنید هنگام صحبت با آن‌ها مخالفتی نکنید. در ظاهر آن‌ها را تایید کنید و قبل از اینکه تخریب آن‌ها شروع شود صحنه را ترک کنید.


برای دریافت مشاوره در زمینه کودک می‌توانید در هر ساعت از روز برای مشاوره تلفنی کودک از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان کلینیک تخصصی نی نی مایند تماس حاصل نمایید.

منبع: والدین خودشیفته چه نشانه هایی دارند؟